خدمات روان شناسی و مشاوره  

ساخت وبلاگ
وسواس جز اختلالات و کسالتهای روان است که در کودکان هم دیده میشود و قطعا نیاز به درمان ویژه زیر نظر متخصص روان‌درمانی کودکان دارد .پرهیز از آلودگی ، چندش ،شستن دستها ،نظم افراطی ،ترس ،تکرار واژه ها ،عدم میل به همبازی شدن با سایر کودکان ،پاک کردن مستمر نوشته ها و یا حتی بهم ریختگی وسایل و...میتواند از پیش آگهی های این کسالت باشد .وسواس هم میتواند منشأ ژنتیکی داشته باشد و هم بصورت اکتسابی از والدین منتقل شود و یا تلفیقی از هر دو .بصورت کلی در درمان کودکانی که والدین آنها مبتلا به وسواس هستند ،درمان والدین مقدم بر درمان کودک است .اصلی ترین سوال در وسواس این است که چه عواملی باعث بوجود آمدن وسواس شده و آنرا توسعه میدهد که در ادامه به اصلی ترین فاکتورهای آن اشاره میشود .۱-تربیت :نوع تربیت عامل مهمی در ابتلای کودکان به وسواس است ،اصولا گذاشتن بار بیش از حد بر روی دوش کودک ،وی را میتواند مستعد ابتلا به این کسالت نماید برای مثال ، تربیت سخت گیرانه ،انتظار بیش از حد از کودک در درس و تربیت و رفتار صحیح ،دادن مسولیتهای زیاد به بهانه کسب و پرورش استقلال ،داشتن دوستان وسواسی ،وجود معلمین سخت گیر افراطی ،میتواند در ابتلای کودک به وسواس نقش جدی داشته باشد .۲- توارث :عامل ژن ،به عنوان ناقلان صفات ارثی هم در موضوع وسواس از نظر بیوشیمی مغز ،نقش ایفا میکند.مجموعه عوامل ژنتیکی منجر به بازجذب نوروترانسمیترهای مغز در ناحیه سیناپسی میشود که عمده انتقال دهنده عصبی هورمونی بنام سرتونین است ، البته تحقیقاتی در دانشگاههای آمریکا مثل اوکلاهاما انجام شده است که نقش عفونت را در ابتلا کودکان به وسواس نشان میدهد و در این میان گروه میکروب های استرپ چشمگیر است .۳- ترس :ترس از عوامل بسیار مهمی در ابتلای کودکا خدمات روان شناسی و مشاوره  ...ادامه مطلب
ما را در سایت خدمات روان شناسی و مشاوره   دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nikravaan بازدید : 61 تاريخ : جمعه 28 بهمن 1401 ساعت: 1:55

وسواس (obsession) به جهت خاصیت توسعه یابندگی و پیشرفت خود قابلیت این را دارد در تمام وجوه زندگی انسان رخنه کند .وسواس یکی از کسالتهای پیچیده روان است بگونه ای که علمای روان شناسی اعتقاد دارند اگر درمانگری بتواند وسواس را درمان نماید ،قریب به تمام اختلالات روان را میتواند درمان کند.و اما وسواس مذهب وسواس در بطن خود به شدت میل و دست یابی به کمال و انتها را تولید میکند و علت آنهم کاملا مشخص و تبیین شده است ،وجود حس حقارت و عقده حقارت در فرد است .که بصورت تمامیت خواه ظهور پیدا میکند. دین تنها جایی است که بعد بی نهایت انسان مطرح شده است از این جهت فرد وسواسی به امید دستیابی به این بی انتهایی ،دین را انتخاب میکند .البته دینی که او انتخاب میکند دین واقعی نیست و دین دست ساز و ذهن ساز خود برای ارضای خود او می‌باشد .او نمی‌داند که بعد بی انتهایی انسان در عمر هشتاد ساله رخ نمی‌دهد و عوالم بعدی برای رشد نیز وجود دارد، این جذبه دین دست ساز، طبعا اورا از میانه روی خارج میکند . از بعد فیزیولوژیک اگر مسئله را ببینیم ،بزرگی قسمت آمیگدال مغز نیز در تولید و افزایش حجم فکر و انبوه فکر نقش بازی میکند . بوده اند کسانی در صدر اسلام که مبتلا به چنین اختلالی بوده اند که نمونه بارز آن خوارج می‌باشند که تابع نظر ولی مومنین نشدند و فراتر رفتند و آیه ، لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّه‏ (هیچ حکمی جز حکم خداوند نیست) در جنگ صفین و نهروان را مطرح کردند .فی الواقع آنها به حکم خدا هم راضی نبودند چون در حکم خدا ..ولایت مومنین ...ذکر شده است .اینگونه دست آویزی به دین ناشی از اختلال در تفکر و فهم می‌باشد که از نشانه های وسواس است که در متون علمی از آن به عنوان وسواس مذهب نام برده شده است .در کسانی که مبتلا به این کس خدمات روان شناسی و مشاوره  ...ادامه مطلب
ما را در سایت خدمات روان شناسی و مشاوره   دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nikravaan بازدید : 38 تاريخ : جمعه 28 بهمن 1401 ساعت: 1:55

حقارت نفس ،جانفرسا است البته ، اگر بخودت آگاهی یابی .خواهی دید که این چاه شوم با تو چه میکند و بی خبری . حقارت حس کم داشتن و کم بودن است و این حس چه ها که نمیکند و تو غافلی .نفس تحقیر شده ،تشنه است میخواهد بنوشد و پُرشود ،گاهی طمع می‌نوشد و تشنه تر میشود ،گاهی قدرت میخواهد و سیر نمیشود ،گاهی حسادت و برتری طلبی میل دارد و پُر نمیشود و زمانی مهر دیگران را طلب میکند و داستان همان تشنگی است ، و گاهی جهانی را ویران می‌کند و خشمگین تر از گذشته و صد البته ناکام وگاهی علم میخواهد اما هنوز تشنه، انگار هرچه به او میدهی عین آب شور است که تشنه تَرش میکند.وقتی احساس حقارت کرد گفت مرا از آتش خلق کردی و اورا از خاک ،و این حقارت ،حسادت اورا عیان کرد و دشمنی او را آشکار و قسم خورد همه را اغوا میکند حتی فرستادگان خالقش را مگر آنهایی که خلاص شده باشند (الّا عبادک المخلَصین).اوهم فرمود که به اندام تو و پیروانت جامه ای از آتش می‌پوشانیم .اگر حسادت داری ،حقارت داری اگر طمع داری ،حقارت داریاگر قدرت طلبی ،حقارت داری اگر جمع می‌کنی ،حقارت داریاگر میخواهی در اوج و برتراز همه باشی حقارت داری اگر دیگران را بر نمیتابی ،حقارت داری اگر کبر داری ،حقارت داری اگر دشمنی می‌کنی ،حقارت داریاگر خشم و لاجرم افسردگی داری حقارت داری و....‌‌‌‌‌...............میبینی حقارت چه میکند!!!!!حقارت همان ذلت نفس است ،نفسی که از او دور افتاده و محروم از عزّت است .عزتی که از آنِ او و رسول و مومنین است .در معرض نور نیستی (الله نورالسماوات و الارض ...) که تاریکی هایت را ببینی ،به نور که نزدیک شوی آگاه میشوی و دردت شروع میشود ،درد زودودن تاریکها و پلشتی‌ها و اینچنین مُخلَص میشوی . وقتی مخلَص و خلاص شدی ،شامل ...الّا عبادک المخلَ خدمات روان شناسی و مشاوره  ...ادامه مطلب
ما را در سایت خدمات روان شناسی و مشاوره   دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nikravaan بازدید : 67 تاريخ : جمعه 28 بهمن 1401 ساعت: 1:55